از ناامیدی تا موفقیت؛ درک درست از روند دادگاههای حقوقی
بسیاری از افرادی که برای اولین بار به دادگاه عمومی حقوقی مراجعه میکنند، تصور میکنند قاضی مانند دادستان در دادسرا به دنبال جمعآوری دلیل و حمایت از آنهاست. این باور نادرست است؛ زیرا در محاکم حقوقی، قاضی تنها نقش داوری بیطرف را دارد و این خود خواهان است که باید دلایل و مستندات کافی برای اثبات حق خود ارائه کند.
بسیاری از افرادی که برای نخستین مرتبه به دادگاه عمومی حقوقی مراجعه میکنند، تفاوت میان دادسرا و دادگاههای کیفری با دادگاههای عمومی حقوقی را به درستی نمیدانند. در نظام قضایی ایران، دادسرا جایی است که به جرایم رسیدگی مقدماتی میشود؛ دادستان به عنوان مدعیالعموم وارد عمل شده، دلایل را جمعآوری میکند و در صورت احراز، پرونده را برای صدور حکم به دادگاه کیفری ارسال میکند. در دادگاه کیفری نیز تمرکز بر مجازات مجرم و حفظ نظم عمومی است.
اما در دادگاههای عمومی حقوقی موضوع کاملاً متفاوت است. این دادگاهها به اختلافات شخصی و مالی میان افراد رسیدگی میکنند؛ مثل دعاوی مربوط به مالکیت، قراردادها یا مطالبه وجه. در اینجا نه دادستانی وجود دارد و نه جنبه عمومی جرم. تنها ادعاهای خصوصی افراد مطرح است و قاضی موظف است بیطرفانه به دلایل ارائهشده رسیدگی کند. همین تفاوت اساسی، منشأ بسیاری از سوءتفاهمها برای مردم است.
دادگاه کیفری؛ حمایت از نظم عمومی و پیگیری جرم
در دعاوی کیفری، موضوع اصلی «جرم» و آثار آن بر جامعه است. از آنجا که ارتکاب جرم علاوه بر زیان فردی، به نظم عمومی نیز آسیب میزند، دادستان به نمایندگی از جامعه و به عنوان مدعیالعموم وارد عمل میشود. او وظیفه دارد با جمعآوری دلایل، تعقیب و مجازات مجرم را پیگیری کند. در این نوع پروندهها حتی اگر شاکی خصوصی گذشت کند، در بسیاری از جرایم دادستان همچنان وظیفه دارد از جنبه عمومی جرم دفاع کند.
دادگاه حقوقی؛ حلوفصل اختلافات شخصی و مالی
اما در دعاوی حقوقی، ماهیت موضوع کاملاً متفاوت است. اینجا دیگر سخن از «جرم» و «مجازات» نیست، بلکه بحث بر سر حقوق و منافع خصوصی اشخاص است؛ مانند اختلافات قراردادی، مالکیت، مطالبه وجه یا خسارت. در چنین پروندههایی، قاضی نقشی بیطرف دارد و وظیفه او تنها رسیدگی به ادعاها و دلایل ارائهشده از سوی طرفین است.
برخلاف پرونده کیفری، در دادگاه حقوقی هیچ دادستانی برای جمعآوری دلیل وجود ندارد. این خود خواهان است که باید با ارائه دادخواست دقیق، اسناد، مدارک و شهود، ادعای خود را اثبات کند. اگر خواهان در این کار کوتاهی کند، قاضی حق ندارد به جای او به دنبال دلیل بگردد یا جانب او را بگیرد. بیطرفی دادرس از اصول اساسی دادرسی عادلانه است.
یک سوءبرداشت رایج؛ دادگاه حقوقی اداره خدماتی نیست
یکی از اشتباهات رایج مردم این است که مراجعه به دادگاه حقوقی را همانند مراجعه به یک اداره خدماتی مثل آب، برق یا حتی بانک تصور میکنند. در ادارات خدماتی، کارمندان موظفاند اربابرجوع را راهنمایی کنند تا او بتواند به درستی فرمها را پر کرده و خدمات مورد نظرش را دریافت کند.
اما دادگستری و به ویژه محاکم حقوقی چنین ماهیتی ندارند. قاضی و کارکنان دادگاه وظیفه ندارند به خواهان مشاوره دهند یا او را در تنظیم دادخواست و جمعآوری دلایل یاری کنند. اگر دادخواست به لحاظ شکلی ناقص باشد و قرار رد یا عدم استماع صادر شود، این بدان معنا نیست که قاضی یا کارمندان دادگاه کوتاهی کردهاند؛ بلکه نشان میدهد وظیفه خواهان بوده که با دقت یا با کمک وکیل، دادخواست صحیحی تنظیم کند.
انتظار اینکه قاضی یا کارمندان دادگاه همچون کارمندان یک اداره خدماتی، اربابرجوع را برای رسیدن به حقش راهنمایی کنند، انتظاری نادرست و برخلاف اصل بیطرفی دادگاه است. اگر قاضی در این مسیر وارد شود، دیگر نمیتواند نقش داور بیطرف را ایفا کند و عدالت در رسیدگی مخدوش خواهد شد.
نقش حیاتی دقت و مشاوره در دعاوی حقوقی
همین تفاوتها سبب میشود بسیاری از مردم وقتی به دادگاه حقوقی مراجعه میکنند، دچار سردرگمی یا حتی سرخوردگی شوند. آنها انتظار دارند قاضی همچون دادستان در پرونده کیفری، به دنبال کشف حقیقت و کمک به اثبات حقشان باشد. در حالی که در واقعیت، قاضی حقوقی تنها نقش داور بیطرف دارد.
برای همین، خواهان باید از همان ابتدا با آگاهی و دقت عمل کند. یکی از مهمترین ابزارها برای موفقیت در دعاوی حقوقی، استفاده از مشورت وکلا یا مشاوران حقوقی است. بسیاری از پروندهها به دلیل نواقص شکلی در دادخواست یا عدم ارائه مدارک کافی، حتی وارد مرحله بررسی ماهیتی نمیشوند و با قرار رد دعوا یا عدم استماع مواجه میگردند. اینجاست که اهمیت تنظیم صحیح دادخواست و همراه داشتن دلایل کامل مشخص میشود.
مردم باید بدانند که دادگاه حقوقی محلی برای طرح ادعاهای شخصی و مالی است و نه مرجعی برای ارائه خدمات مشاورهای رایگان. تفکیک دقیق نقش دادسرا و دادگاه حقوقی در ذهن افراد، کلید درک درست فرآیند دادرسی است.
نتیجهگیری
آنچه گفته شد نشان میدهد که تفاوت اساسی میان رسیدگی کیفری و حقوقی باید برای همه شهروندان روشن شود. در دادگاه کیفری، دادستان به عنوان نماینده جامعه فعالانه به دنبال جمعآوری دلیل و اثبات جرم است، اما در دادگاه حقوقی هیچ نهادی چنین وظیفهای ندارد. این خود خواهان است که باید ادعا و دلایلش را با دقت و نظم ارائه کند.
از همین رو، مراجعهکنندگان به دادگاههای حقوقی باید:
- در تنظیم دادخواست و جمعآوری دلایل، نهایت دقت را داشته باشند.
- از مشورت وکلای دادگستری یا مشاوران حقوقی استفاده کنند.
- بدانند قاضی وظیفهای جز داوری بیطرفانه ندارد و نمیتواند در مقام مشاور یا یار خواهان وارد عمل شود.
- این واقعیت را بپذیرند که دادگاه حقوقی اداره خدماتی نیست و کارکنان آن وظیفهای در هدایت یا مشاوره برای تنظیم دادخواست ندارند.
با این نگاه واقعبینانه، از بروز سوءتفاهم، احساس ناامیدی و سرخوردگی در روند رسیدگی حقوقی جلوگیری میشود. شناخت تفاوتها، آگاهی از وظایف و استفاده از کمک متخصصان حقوقی، راه رسیدن به احقاق حق در دادگاههای حقوقی است.
دیدگاه خود را بنویسید