سبد خرید
{{item.quantity}}
تعداد را بنویسید. بیش‌تر از 0 بنویسید. کم‌تر از {{item.product.variant.max + 1}} بنویسید.
{{item.promotion_discount|number}} تومان تخفیف
{{item.total|number}} تومان
مبلغ قابل پرداخت
{{model.subtotal|number}} تومان
ثبت سفارش
سبد خرید شما خالی است
میراث فکری کاتوزیان برای نظام حقوقی امروز ایران

میراث فکری کاتوزیان برای نظام حقوقی امروز ایران

کتاب فلسفهٔ حقوق اثر دکتر ناصر کاتوزیان از جمله آثار بنیادین در حوزۀ حقوق و فلسفۀ حقوق در ایران است که در سه مجلد تدوین شده است. آنچه در این نوشتار بررسی می‌شود، بخشی از مقدمه کتاب است؛ جایی که خطوط اصلی اندیشۀ کاتوزیان ترسیم می‌گردد. او در این بخش به رابطۀ پیچیدۀ میان حقوق، دولت، اخلاق، عادات اجتماعی و اعتقادات می‌پردازد و موضع خود را در برابر دیدگاه‌های صرفاً جامعه‌شناختی یا پوزیتیویستی روشن می‌سازد. هدف این مقاله، تحلیل مفصل مبانی فکری کاتوزیان و به‌ویژه تبیین نظریۀ «پل‌سازی» او میان قطب‌های به ظاهر متضاد در حوزۀ حقوق است.


فصل اول: مبانی نظری کاتوزیان


۱. رابطۀ دیالکتیکی حقوق و دولت

کاتوزیان معتقد است که مفهوم حقوق از دولت جدایی‌ناپذیر است؛ اما این به معنای پذیرش حاکمیت مطلق قانون نوشته یا قدرت سیاسی نیست. مقصود او این است که قواعد اخلاقی و عرفی تنها زمانی جنبهٔ حقوقی پیدا می‌کنند که تضمین و حمایت دولت را در پشت خود داشته باشند.
نکتۀ کلیدی: دولت خود تابع نیروهای اجتماعی، اخلاقی، سیاسی و اقتصادی است، اما در نهایت این دولت است که به قواعد «وجاهت حقوقی» می‌بخشد.
نقد پوزیتیویسم حقوقی: کاتوزیان قواعد اخلاقی و عرفی را نادیده نمی‌گیرد؛ بلکه بر نقش دولت به عنوان «نهاد تضمین‌کننده» تأکید دارد.

۲. اخلاق به مثابه زیرساخت حقوق

کاتوزیان به‌شدت به ارتباط اخلاق و حقوق باور دارد و معتقد است اخلاق بدون پشتوانۀ آرمانی و اعتقادی، تهی و بی‌اثر خواهد بود.
انتقاد از نسبی‌گرایی اخلاقی: او دیدگاه کسانی را که اخلاق را صرفاً محصول عادات می‌دانند رد می‌کند و بر این باور است که چنین نگرشی قداست و اعتبار قواعد اخلاقی را از میان می‌برد.
لزوم پایبندی به آرمان‌ها: جامعه‌ای که فاقد آرمان‌ها و اعتقادات اخلاقی باشد، ناگزیر دچار بی‌ثباتی و هرج‌ومرج می‌شود.

۳. نقد جامعه‌شناسی حقوقی محض

کاتوزیان به دیدگاه‌های جامعه‌شناختی که حقوق را صرفاً بازتاب عادات و رسوم می‌دانند نقد جدی وارد می‌کند:

  • چنین نگاهی به باور او معنویت و آرمان‌خواهی را از حقوق می‌زداید.
  • جامعه‌شناسی نمی‌تواند پاسخگوی پرسش «چه قاعده‌ای باید باشد؟» باشد؛ بلکه تنها می‌گوید «چه قاعده‌ای هست؟».
  • بنابراین، اگر تنها به عادات مردم بسنده کنیم، ممکن است قواعد ناعادلانه نیز به‌عنوان هنجار حقوقی تثبیت شوند.

۴. نقش وجدان قاضی به عنوان عنصر پویای حقوق

یکی از نکات برجستۀ اندیشۀ کاتوزیان، تأکید بر وجدان قاضی به‌عنوان منبعی زنده و پویا در تفسیر قانون است:

  • قاضی نباید همچون ماشینی صرفاً مجری قانون باشد.
  • وجدان قاضی، متأثر از اعتقادات شخصی، ارزش‌های اجتماعی و آرمان‌های عدالت شکل می‌گیرد.
  • این نگاه موجب می‌شود حقوق پویا بماند و با تغییرات جامعه هماهنگ شود.

فصل دوم: فلسفۀ حقوق به مثابه «پل» — تحلیل سه‌گانه

ایدهٔ مرکزی دکتر کاتوزیان در این بخش آن است که فلسفۀ حقوق باید نقش یک «پل» یا «پیونددهنده» را ایفا کند. از نظر او، حقوق زمانی کارآمد، عادلانه و مشروع خواهد بود که بتواند میان قطب‌های به ظاهر متضاد ارتباط برقرار کند. در غیر این صورت، یا به سمت خشکی و ظلمِ قانونِ صرف می‌رود یا به ورطۀ آرمان‌گرایی بی‌ضمانت‌اجرا سقوط می‌کند.

در جدول زیر سه تقابل اصلی که کاتوزیان می‌کوشد میان آنها پل بزند، آورده شده است: 

سویۀ اول
 سویۀ دوم    
       نقش پل
دولت (ضمانت اجرا)
اخلاق (مشروعیت)
تبدیل اخلاق به قاعدۀ حقوقی
عرف و عادات جامعه
آرمان‌های فراتاریخی
جلوگیری از فروکاست حقوق به عادات
قاضی (وجدان)
قانون (متن)
جلوگیری از خشکی حقوق


پل اول: میان «دولت (ضمانت اجرا)» و «اخلاق (مشروعیت)»

  • سویۀ اول: دولت (ضمانت اجرا)
    نمایانگر واقع‌گرایی حقوقی است. قاعده‌ای—even اگر عادلانه—بی‌پشتوانۀ قدرت دولتی در دنیای واقعی «حقوق» به‌شمار نمی‌آید. این نگاه هستهٔ نظریۀ پوزیتیویسم حقوقی است.
  • سویۀ دوم: اخلاق (مشروعیت)
    نمایانگر آرمان‌خواهی و ارزش‌های بنیادین است. اصولی مانند عدالت و انصاف باید محتوای حقوق را شکل دهند؛ وگرنه قانون ممکن است ابزار ظلم شود. این نگاه مورد تأکید طرفداران حقوق طبیعی است.
  • نقش پل: تبدیل اخلاق به قاعدۀ حقوقی
    کاتوزیان هم با پوزیتیویست‌های خالص مخالف است و هم با طبیعت‌گرایان افراطی. فلسفۀ حقوق باید سازوکاری را فراهم آورد تا ارزش‌های اخلاقی پذیرفته‌شده در جامعه (مانند اخلاق اسلامی در ایران) از طریق نهادهای قانونی (مانند مجلس یا رویهٔ قضایی) به قواعد دارای ضمانت اجرای دولتی تبدیل شوند.
    مثال: قاعدۀ «ضرر نباید بدون جبران بماند» اصلی اخلاقی و فقهی است. قانون‌گذار ایرانی با پذیرش آن در مادۀ ۱ قانون مسئولیت مدنی، این اصل را به قاعده‌ای حقوقی با ضمانت اجرا بدل ساخته است. بدین ترتیب پل برقرار می‌شود.


پل دوم: میان «عرف و عادات جامعه» و «آرمان‌های فراتاریخی»

  • سویۀ اول: عرف و عادات جامعه
    ناظر به واقعیت‌های جاری و رفتارهای عینی مردم در زمان و مکان خاص است. جامعه‌شناسان حقوقی بر این جنبه تأکید دارند.
  • سویۀ دوم: آرمان‌های فراتاریخی
    شامل معیارهای ثابت و جهان‌شمول اخلاقی است که ریشه در دین، فلسفه یا عقلانیت بشری دارند؛ مانند عدالت و کرامت انسانی.
  • نقش پل: جلوگیری از فروکاست حقوق به عادات
    کاتوزیان هشدار می‌دهد اگر حقوق تنها تابع عادات جامعه باشد، هر رفتار رایجی—even اگر ناعادلانه—می‌تواند به قانون بدل شود (نمونۀ تاریخی: برده‌داری). در مقابل، اگر حقوق کاملاً از عادات جامعه جدا شود، انتزاعی و غیرقابل اجرا خواهد شد. نقش پل آن است که حقوق، عادات جامعه را پالایش کند؛ آنچه را که با آرمان‌های فراتاریخی سازگار است بپذیرد و آنچه را ناسازگار است کنار بگذارد. حقوق باید جامعه را به سوی آرمان‌ها هدایت کند، نه صرفاً دنباله‌روی آن باشد.


پل سوم: میان «قاضی (وجدان)» و «قانون (متن)»

  • سویۀ اول: قاضی (وجدان)
    نمایانگر عنصر انسانی، انعطاف‌پذیری و عدالت موردی در نظام قضایی است. وجدان قاضی منبع تفسیر قانون و پرکردن خلأهای آن است.
  • سویۀ دوم: قانون (متن)
    نمایانگر ثبات، قطعیت و قابلیت پیش‌بینی در حقوق است. قانونِ نوشته مانع خودسری قضات می‌شود.
  • نقش پل: جلوگیری از خشکی حقوق
    اگر قاضی تنها به متن خشک قانون پایبند بماند، ممکن است نتیجۀ ناعادلانه حاصل شود. و اگر فقط بر وجدان خود تکیه کند، نظام حقوقی به هرج‌ومرج و خودکامگی قضایی دچار خواهد شد. بنابراین، نقش پل این است که قاضی با اتکا بر اصول کلی حقوقی و وجدان اخلاقی، قانون را به‌گونه‌ای منعطف و عادلانه تفسیر و اجرا کند؛ بی‌آنکه ثبات و حاکمیت قانون مخدوش شود. این همان مفهوم «اجتهاد» در نظام حقوقی است.


نتیجه‌گیری: نسبت سنت و مدرنیته در حقوق ایران از نگاه کاتوزیان

کاتوزیان می‌کوشد فلسفۀ حقوق مدرن را با بستر فرهنگی و دینی ایران سازگار کند. او نه سنت را نادیده می‌گیرد (برخلاف برخی روشنفکران سکولار) و نه حقوق را در چهارچوب سنت محبوس می‌سازد (برخلاف برخی فقهای سنتی). بلکه با نگاه اجتهادی، عناصر مثبت هر دو سویه را تلفیق می‌کند.

او با ترسیم این سه پل، از فلسفۀ حقوقی پویا، واقع‌گرا و در عین حال آرمان‌خواه دفاع می‌کند. هدف نهایی او ساختن نظام حقوقی‌ای است که:

  • قوی و قابل اجرا باشد (با پشتوانۀ دولت)،
  • عادلانه و مشروع باشد (با پشتوانۀ اخلاق)،
  • با جامعه پیوند داشته باشد (با توجه به عرف)،
  • جامعه را به سمت بهتر شدن هدایت کند (با تکیه بر آرمان‌ها)،
  • و در عمل منعطف و عادلانه باشد (با تکیه بر وجدان قاضی).

کتاب فلسفۀ حقوق کاتوزیان تنها یک متن درسی نیست؛ بلکه بیانیه‌ای فلسفی برای نظام حقوقی ایران است که می‌کوشد میان «واقعیت» و «آرمان»، «سنت» و «مدرنیته»، و «اخلاق» و «قانون» توازن برقرار سازد. این اثر همچنان، پس از گذشت سال‌ها، از اصلی‌ترین متون دانشگاهی و پژوهشی در حوزۀ فلسفۀ حقوق در ایران به شمار می‌رود و بستری برای تأملات عمیق‌تر دربارۀ حقوق اسلامی ـ ایرانی فراهم می‌آورد.

محمدعلی علیخانی
نوشته شده در 04 مهر 1404 توسط محمدعلی علیخانی
اشتراک‌گذاری
همچنین بخوانید...

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
جستجو
برای جستجو در نوشته‌های وب‌سایت، کلمه‌ی کلیدی مورد نظر خود را بنویسید و بر روی دکمه کلیک کنید.
عضویت خبرنامه
عضو خبرنامه ماهانه وب‌سایت شوید و تازه‌ترین نوشته‌ها را در پست الکترونیک خود دریافت کنید.
پست الکترونیکی را بنویسید.
تمامی حقوق این سایت برای مشاور حقوقی محفوظ است
دسته‌بندی